حاجی علی پیاده، وی از همراهان سلطان حسین میرزا در جنگ با میرزا یادگار محمد بود. و این حاجی علی پیاده وقتی وارد قصر میرزا محمد شد او را خفته یافت و دستگیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 150)
حاجی علی پیاده، وی از همراهان سلطان حسین میرزا در جنگ با میرزا یادگار محمد بود. و این حاجی علی پیاده وقتی وارد قصر میرزا محمد شد او را خفته یافت و دستگیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 150)
ابن یحیی زیادی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه بود و در پنجم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری درگذشت. او راست:1- حاشیه بر شرح المنهج زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی. 2- شرح المحرر رافعی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه، خلاصهالاثر محیی ج 1 ص 754، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1613 و 1876، فهرست الخدیویه ج 3 ص 220، الکشاف طلس ص 86، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 443، فهرس الازهریه ج 2 ص 502)
ابن یحیی زیادی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه بود و در پنجم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری درگذشت. او راست:1- حاشیه بر شرح المنهج زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی. 2- شرح المحرر رافعی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه، خلاصهالاثر محیی ج 1 ص 754، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1613 و 1876، فهرست الخدیویه ج 3 ص 220، الکشاف طلس ص 86، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 443، فهرس الازهریه ج 2 ص 502)
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هجری قمری بود. و در ربیع الاول سال 1138 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. او راست: 1- تحفهالاخوان فی الرد علی فقراءالزمان. 2- شرح الصغری، متعلق به محمد سنوسی. 3- شرح منظومۀ عبدالواحد ابن عاش، در فقه. 4- منظومه ای در بارۀ عیوب نفس، و شرح آن. 5- هدایهالعبید الی الطریق المبتغی المجید فی نظم اصول الطریق الزروقیه، و شرح آن. (از معجم المؤلفین از تاریخ طرابلس غرب از ابن غلیون ص 187 و اعلام من طرابلس علی مصراتی ص 145)
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هجری قمری بود. و در ربیع الاول سال 1138 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. او راست: 1- تحفهالاخوان فی الرد علی فقراءالزمان. 2- شرح الصغری، متعلق به محمد سنوسی. 3- شرح منظومۀ عبدالواحد ابن عاش، در فقه. 4- منظومه ای در بارۀ عیوب نفس، و شرح آن. 5- هدایهالعبید الی الطریق المبتغی المجید فی نظم اصول الطریق الزروقیه، و شرح آن. (از معجم المؤلفین از تاریخ طرابلس غرب از ابن غلیون ص 187 و اعلام من طرابلس علی مصراتی ص 145)
هر گلی را گویند که آنرا درخت و بوته ای بزرگ نباشد، همچو: نرگس و سوسن و بنفشه و لاله و امثال آن و جمیع گلهای صحرائی. (برهان). گلی که بوته نداشته باشد نه درخت مثل گل نرگس و گل لاله و گل سوسن. (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (الفاظ الادویه) (غیاث). هر گلی که ساق داشته باشد، چون: لاله و سوسن و گل نرگس. جمع گلهای صحرایی را گل پیاده خوانند و تحقیق آن است که لفظ پیاده در اینجا بمعنی پست استعمال یافته، زیرا چه نسبت پیاده سوار، پیاده پست میباشد، پس بمعنی اول صحیح بوده. از اینجاست که سرو کوتاه قد را سرو پیاده گویند و همچنین گلهای صحرایی را گل پیاده از آن جهت که بوته های آن کوتاه و پست بوده نه از آن جهت که خرد است و الا بایستی که گلهای درختان بزرگ مثل شکوفۀ بادام کوهی را نیز گل پیاده میگفته باشند صحیح نیست. (آنندراج) : تو گویی زآن بتان در دشت ساوه دمید از خاک گلهای پیاده. امیرخسرو (از جهانگیری). دوان پیش براق خسروان شاد چو گلهای پیاده در ره باد. امیرخسرو. نهال عمر ابد با کمال رعنایی گل پیاده نماید نظر به قامت دوست. صائب (از آنندراج). عمر دراز سرو به اقبال سرکشی است خون گل پیاده به طفلان هدر بود. صائب (از آنندراج). آنجا که ترک حسن تو سر لشکری بود گلها سوار و لاله و سنبل پیاده ست. ملاطغرا (از آنندراج). ، گل خودرو. (غیاث) (آنندراج)
هر گلی را گویند که آنرا درخت و بوته ای بزرگ نباشد، همچو: نرگس و سوسن و بنفشه و لاله و امثال آن و جمیع گلهای صحرائی. (برهان). گلی که بوته نداشته باشد نه درخت مثل گل نرگس و گل لاله و گل سوسن. (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (الفاظ الادویه) (غیاث). هر گلی که ساق داشته باشد، چون: لاله و سوسن و گل نرگس. جمع گلهای صحرایی را گل پیاده خوانند و تحقیق آن است که لفظ پیاده در اینجا بمعنی پست استعمال یافته، زیرا چه نسبت پیاده سوار، پیاده پست میباشد، پس بمعنی اول صحیح بوده. از اینجاست که سرو کوتاه قد را سرو پیاده گویند و همچنین گلهای صحرایی را گل پیاده از آن جهت که بوته های آن کوتاه و پست بوده نه از آن جهت که خرد است و الا بایستی که گلهای درختان بزرگ مثل شکوفۀ بادام کوهی را نیز گل پیاده میگفته باشند صحیح نیست. (آنندراج) : تو گویی زآن بتان در دشت ساوه دمید از خاک گلهای پیاده. امیرخسرو (از جهانگیری). دوان پیش براق خسروان شاد چو گلهای پیاده در ره باد. امیرخسرو. نهال عمر ابد با کمال رعنایی گل پیاده نماید نظر به قامت دوست. صائب (از آنندراج). عمر دراز سرو به اقبال سرکشی است خون گل پیاده به طفلان هدر بود. صائب (از آنندراج). آنجا که ترک حسن تو سر لشکری بود گلها سوار و لاله و سنبل پیاده ست. ملاطغرا (از آنندراج). ، گل خودرو. (غیاث) (آنندراج)
از کسان و ملازمان میرزا یادگار محمد بود و در آن شب که سلطان حسین میرزا بر میرزا یادگار چیره شد و او را گرفتار کردند، حاجی علی پیاده نیز گرفتار شد. رجوع به حبط ج 2 ص 255 شود
از کسان و ملازمان میرزا یادگار محمد بود و در آن شب که سلطان حسین میرزا بر میرزا یادگار چیره شد و او را گرفتار کردند، حاجی علی پیاده نیز گرفتار شد. رجوع به حبط ج 2 ص 255 شود